در یکی از روز های رمضان المبارک سال 1342 بود که فرزندی در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود و نامش راحسینعلی گذاردند! پدر و مادر حسین، او را در مکتب اهل بیت علیهم السلام رشد و پرورش دادند.
روزگار گذشت و حسینعلی به دوران نوجوانی رسید، دورانی که همزمان بود با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی ره! حسینعلی هم در این دوران به ندای امام لبیک گفت و در سنگر مساجد حضور یافت و شروع به فعالیت کرد، فعالیتی که ثمره ی همان رشد او در مکتب اهل بیت بود.
کم کم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تأسیس شد و حسینعلی هم به عضویت رسمی این نهاد اقدام نمود، و هنوز چند روزی از جنگ تحمیلی نگذشته بود که به جبهه های جنوب اعزام شد.
ابتدا به دارخویین رفت و با دوستان خود از، از تجاوز دشمن به اهواز جلوگیری کردند.
در عملیات فتح المبین به عنوان جانشین گروهان نیروی پیاده شرکت کرد و از ناحیه کتف مجروح شد.
بعد از بهبودی مجدد به مناطق عملیاتی بازگشت و وارد مهندسی رزمی لشگر امام حسین ع شد و در عملیات های بیت المقدس و فتح خرمشهر شرکت کرد.
در عملیات رمضان بود که تا مرز اسارت پیش رفت؛ ولی خداوند برای حسینعلی بالاتر از اسارت را می خواست و او را برای روزهای آینده ذخیره کرد.
حسینعلی در عملیات محرم مسئول ادوات زرهی مهندسی را برعهده گرفت و پس از آن با حفظ این مسئولیت به عنوان مسئول نیروی انسانی مهندسی رزمی منسوب شد و در عملیات های والفجر 2 و 4 حضور یافت.
حسینعلی در سال 1363 و در منطقه پدافندی پاسگاه زید، علاوه بر مسئولیت های قبلی، فرماندهی اطلاعات عملیات مهندسی را نیز برعهده گرفت و پس از شهادت حسن منصوری، فرمانده مهندسی رزمی، به عنوان جانشین فرماندهی مهندسی معرفی شد.
وی عملیات بدر و پدافندی هزار قله را با این مسئولیت به انجام رسانید و سرانجام در عملیات والفجر 8 و پس از هدایت نیروهای مهندسی در عبور از اروند و ایجاد خط پدافندی روی جاده فاو، در روز 25 بهمن سال 1364 و همزمان با روز شهادت حضرت صدیقه ی کبری س در غرب رودخانه اروند به آروزی دیرینه ی خود یعنی شهادت دست یافت.
پس از این بود که قرارشد، سردار شهید حسینعلی داوری با رفتار و کردارش بشود الگوی نسل جوان امروز.
وقتی به دست نوشته های حسینعلی مینگریم، به عمق ارتباط زیبایش با خالق و معبودش پی می بریم.
"بعضی مواقع به زندگی خود می اندیشم، به اینکه در گذشته چه کرده ام، فعلا چگونه ام و آینده چه در پیش دارم.
برای گذشته از خدا طلب مغفرت می کنم، برای حال توفیق خوب شدن و خوب خدمتگذاری برای خدا را می طلبم، و برای آینده نیز طلب موفقیت، پاک شدن، بخشش گناهان و طلب شهادت را در راه خودش دارم.
این را هم بگویم هر چه تلاش می کنم در نماز ها فقط و فقط به خدا فکر کنم نمی شود و حواسم متوجه جاهای دیگر می شود، تا اینکه چند وقتی است سعی می کنم افکارم را متوجه دو چیز کنم:
1. معانی کلمات نماز
2. افکارم را روانه خانه خدا کنم
از خدا هم خواسته ام توفیق عبادت صحیح به من بدهد، که به حمدلله کمی هم موفق شده ام و مقداری در نماز تمرکز یافته ام.
"بخشی از دست نوشته های سردار شهید حسینعلی داوری"